اطلاعات و مقالات مفید و جدید در مورد خواص انواع آجیل، خشکبار و...

اطلاعات و مقالات مفید و جدید در مورد خواص انواع آجیل، خشکبار و...

اطلاعات و مقالات مفید و جدید در مورد خواص انواع آجیل، خشکبار و...

اطلاعات و مقالات مفید و جدید در مورد خواص انواع آجیل، خشکبار و...

۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برخی استراتژی های عمومی قیمت گذاری عبارتند از:

قیمت ­گذاری براساس محصول

ما می­توانیم بر اساس محصول خود قیمت­ گذاری انجام دهیم، یعنی محصول ما می­تواند پایه و اساس قیمت­ گذاری در نظر گرفته شود. اولین روش در این نوع، قیمت­ گذاری اختیاری است یعنی اضافه کردن یک­سری گزینه­ های اختیاری به محصول که مشتری می­ تواند آن­ها را انتخاب کند، در واقع ما یک قیمت اصلی خواهیم داشت و با انتخاب بقیه گزینه ­ها قیمت تغییر خواهد ­کرد. دومین روش قیمت­ گذاری اجباری است، یعنی درهنگام خرید یک محصول مجبور هستیم سایر خدمات و محصولات مورد نیاز برای محصول اصلی را نیز بخریم.

روش دیگر قیمت­ گذاری محصول جانبی است، به عنوان مثال فروش ویندوز و نرم افزارهای جانبی موردنیاز برای آن؛ وآخرین روش قیمت­ گذاری مجموع محصول هست، به این معنا که پکیج کردن یک مجموعه محصول قیمتی کمتر از خریدن تمام آن محصولات به تنهایی دارد. Kfc و مک دونالدز نمونه موفق این نوع قیمت­گذاری هستند.

قیمت­گذاری پویا (Dynamic Pricing)

در این نوع روش، قیمت­ گذاری براساس متغیرهای مختلف تغییر می ­کند.به عنوان مثال با درنظر گرفتن متغیر زمان، محصول ما در اول فصل گران و در آخر فصل ارزان­تر خواهد بود. همچنین متغیرهای دیگری مانند خدمات، نقطه اوجِ فروش و بخش­بندی مشتریان نیز برقیمت­ گذاری تاثیردارد.

Freemium pricing

به این معنا که ما در ابتدا محصول یا خدمت را رایگان وارد بازار می­ کنیم و بعد از آن مشتری باید برای استفاده از ویژگی­های دیگر پول پرداخت کند. اساس این قیمت­ گذاری بر مبنای سوگیری های اثر مالکیت و ایکیا است.

High-low pricing

بسیاری از برندهای بزرگ در ابتدای معرفی محصول جدید خود، با قیمت بالا وارد بازار می­ شوند و بعد از آن رفته رفته قیمت را کاهش می ­دهند. به عنوان مثال انواع گوشی­های موبایل ازین استراتژی استفاده می­ کنند.

قیمت­گذاری ساعتی (Hourly Pricing)

افراد براساس میزان ساعتی که خدمات انجام داده­ اند قیمت را مشخص می­ کنند. بسیاری از پروژه­ ها و کارهایی که به صورت فریلنسری انجام می­شود ساعتی قیمت گذاری می­ شوند.

قیمت­ گذاری پروژه­ های (Project-Based Pricing)

به این معنا که یک پروژه به صورت کلی و تمام شده قیمت ­گذاری میشود و پول برای آن پرداخت می­ شود.

قیمت­گذاری جغرافیایی  (Geographic Pricing)

در این روش، قیمت­ گذاری براساس کشورهای مختلف، شهرهای مختلف و حتی مناطق مختلف یک شهر و به صورت کلی جغرافیای مختلف انجام می ­شود، و ما می ­توانیم براین اساس قیمت­های متفاوتی برای یک محصول لحاظ کنیم. این نوع از قیمت­ گذاری می­تواند عوامل متعددی داشته­ باشد، مانند کمیاب بودن محصول در یک منطقه، علاقه افراد یک منطقه خاص به آن محصول و هزینه­ های حمل و نقل بالاتر و ….

قیمت گذاری مبتنی برهزینه

به طور کلی قیمت­ گذاری مبتنی بر هزینه (Cost-Based Pricing) را می­توان به عنوان یک استراتژی برای تعیین قیمت­های فروش محصولات یک شرکت براساس هزینه ­های تولید آن­ها توصیف کرد.

قیمت­ گذاری مبتنی بر هزینه معمولا در بخش­های خرده ­فروشی و تولید استفاده می­ شود، زیرا ماهیت فیزیکی محصولات فروخته­ شده به این معنی است که هزینه ­های مواد خام و نیروهای کار باید توسط شرکت­ها پوشش داده­ شود.

برای تعیین قیمت فروش یک محصول در این روش باید درصد سود معینی برکل هزینه­ های تمام شده (هزینه های ثابت و متغیر) اضافه شود؛ به عنوان مثال شرکت A محصولات بهداشتی مانند شامپو می ­فروشد. برای تولید یک شامپو 6 دلار کل هزینه تمام شده آن است؛ اگر شرکت بخواهد 50 درصد سود داشته باشد، پس باید آن شامپو را 9 دلار بفروشد. این روش معمولا تمایل به پرداخت مشتری را نادیده می­ گیرد، موقعیت رقابتی را در نظر نمی­گیرد و معمولا در معرض خطر رقبایی قرار می­ گیرد که محصولات مشابه را با قیمت­های جذاب­تری می­ فروشند.

قیمت گذاری مبتنی بر ارزش

قیمت­گذاری مبتنی برارزش(Value-Based Pricing) استراتژی تعیین قیمت یک محصول یا خدمات براساس ارزش مشخص شده آن توسط مشتریان است.

قیمت­ گذاری مبتنی بر ارزش نوعی از قیمت­ گذاری است که می­تواند در هرصنعتی اعمال شود، اما معمولا برای محصولاتی استفاده می­شود که تصویر برند محکمی دارند، کیفیت بالایی دارند و منحصر به فرد و دارای تقاضای بالا هستند. تمایل مشتری به پرداخت (WTP) بر محرک‌های مربوط به قیمتی که مشتری مایل به پرداخت آن است و بر تقاضای نهایی مربوط به آن قیمت تأثیر می‌گذارد.

منظور از محرک‌های اثرگذار بر ارزش مشتری، ارزش اقتصادی، روانی و تجربی است که مشتری با استفاده از محصول یا خدمات به دست می‌آورد که به نوبه خود بر قیمتی که مشتریان مایل به پرداخت آن است و بر تقاضای مشتری تأثیر می‌گذارد و به نوبه خود درآمد نهایی را تحت شعاع قرار می‌دهد. محرک‌های اثرگذار بر رقابت به قیمت کالا‌های رقابتی جانشین مربوط هستند. این محرک‌ها تأثیر رقابت و توانایی شرکت برای تعیین قیمت را نشان می‌دهند و از ارزش متفاوتی که باتوجه‌به آسیب بالقوه رقابت به مشتری ارائه می‌شود محافظت می‌کند.

خالص ارزش تصمیم به خرید برای مشتریان از طریق جمع ارزش مزایای دریافتی – یعنی ارزشی که مشتری به دست می‌آورد – منهای قیمت پرداختی – چیزی که مشتری به‌ازای آنچه دریافت می‌کند ارائه می‌دهد – تعیین می‌شود.

استارباکس نمونه­ای از قیمت­ گذاری مبتنی بر ارزش است. این برند پایگاه عظیمی از مشتریان وفادار جهانی دارد. استارباکس سیاستی برای تشویق تعاملات اجتماعی بین مشتریان دارد. فروشگاه­ های آن­ها به مشتریان اجازه می­ دهند که تا زمانی که بخواهند در آنجا بنشینند بدون اینکه نیاز به خرید مکرر چیزی داشته­ باشند. پس برای مشتری یک تصویر با لیوان استارباکس و قرارگرفتن در یک موقعیت اجتماعی ایجاد می­ شود. ارزش این تصویر در ذهن مشتری بسیار بیشتر از ارزش واقعی یک لیوان قهوه است و این همان چیزی است که استارباکس بر روی آن حساب می­ کند.

منبع:

https://hamedzarandi.ir/course/%d8%af%d9%88%d8%b1%d9%87-%d9%82%db%8c%d9%85%d8%aa-%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d9%87%d9%85%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d9%85%d8%b4%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%87

  • حسین نوری